ضمایر انعکاسی یا Reflexive Pronouns، ضمایری هستند که به شخص همان فعل اشاره میکنند و در جمله به صورت انعکاسی به کار میروند. این ضمایر به افعالی اشاره دارند که فاعل و مفعول جمله یکسان هستند. ضمایر انعکاسی در انگلیسی به صورت زیر هستند:
Myself (خودم)
Yourself (خودت)
Himself (خودش)
Herself (خودش)
Itself (خودش)
Ourselves (خودمان)
Yourselves (خودتان)
Themselves (خودشان)
کاربردهای ضمایر انعکاسی:
اشاره به عمل انعکاسی (Reflexive Action):
مثال: She hurt herself while playing. (او خودش را زخمی کرد در حالی که بازی میکرد.)
تاکید بر فاعل (Emphasizing the Subject):
مثال: I myself will take care of it. (من خودم خواهم مراقبش بود.)
استفاده در افعال خاص (Certain Verbs):
مثال: He prides himself on his achievements. (او خودش را بر افتخار دستاوردهایش میاندازد.)
استفاده در افعال و اسمهای متضاد (Reciprocal Verbs and Antonyms):
مثال: They hugged each other. (آنها یکدیگر را آغوش کشیدند.)
استفاده در ساختارهای مجهول (Reflexive in Passive Constructions):
مثال: The door opens by itself. (در خود بهطور خودکار باز میشود.)
نکته:
در زمان حال ساده، ضمایر انعکاسی برای همه شخصها یکسان هستند؛ اما در زمانهای دیگر ممکن است متغیر باشند.
صفات فاعلی یا صفات صفاتی هستند که برای توصیف و ویژگیدهی به فعل یا عمل در جمله بهکار میروند. این صفات اغلب به سوالات "چگونه؟" یا "به چه شکل؟" پاسخ میدهند و به جملات رنگ و زندگی میبخشند. در اینجا یک توضیح کامل در مورد صفات فاعلی همراه با مثالها آورده شده است:
### استفاده از صفات فاعلی:
صفات فاعلی به عنوان توصیفهایی از ویژگیهای یا حالت فعل در جمله عمل میکنند. این صفات معمولاً بعد از فعل ظاهر میشوند و به ما کمک میکنند تا جزئیات بیشتری درباره عمل بدانیم.
#### مثال 1:
- *She sings beautifully.*
- او زیبا خوانده است.
- صفت فاعلی: beautifully (زیبا)
#### مثال 2:
- *The dog barks loudly.*
- سگ به صورت بلند و با صدای بلند و بلند میپارکد.
- صفت فاعلی: loudly (با صدای بلند)
### چگونگی تشکیل صفات فاعلی:
برای تشکیل صفات فاعلی، به صورت کلی از قیدهای صفتی یا صفتهای استفاده میشود. برخی از قیدهای صفتی معمولاً به فعل اضافه میشوند تا صفت فاعلی را بسازند.
#### مثال 3:
- *He ran quickly.*
- او به سرعت دوید.
- صفت فاعلی: quickly (به سرعت)
#### مثال 4:
- *She talks loudly.*
- او با صدای بلند صحبت میکند.
- صفت فاعلی: loudly (با صدای بلند)
### صفات فاعلی در زمانهای مختلف:
صفات فاعلی ممکن است در زمانهای مختلف بر اساس نیاز جمله تغییر کنند.
#### مثال 5:
- *The wind blows gently.*
- باد به آرامی میوزد.
- در حالت حال: gently (آرام)
- *The wind blew fiercely.*
- باد به شدت میوزد.
- در حالت گذشته: fiercely (به شدت)
### توضیحات تکمیلی:
- بعضی از صفات فاعلی ممکن است بدون تغییر در زمان به کار روند. برخی از این صفات عبارتند از: "always," "never," "often," و "usually."
#### مثال 6:
- *She always arrives on time.*
- همیشه به موقع میرسد.
- *He usually finishes his homework early.*
- او معمولاً تکالیف خود را زود انجام میدهد.
### خلاصه:
صفات فاعلی به زبان انگلیسی جزء عناصر مهمی هستند که جملات را زنده و جذاب میکنند. با توجه به مثالها و توضیحات فوق، امیدوارم که درک خوبی از کاربرد و تشکیل صفات فاعلی پیدا کرده باشید.
بله، حتماً. صفات فاعلی (Adverbs of manner) به صفاتی اطلاق میشود که نحوه انجام یک عمل را توصیف میکنند. این صفات به سوال "چگونه؟" درباره یک فعل پاسخ میدهند. در ادامه، توضیحات بیشتری به همراه مثالها آورده شده است:
### توضیحات کلی:
1. **زمان قرار گیری:**
- صفات فاعلی عمدتاً بعد از فعل قرار میگیرند.
- *He speaks English fluently.*
- او به انگلیسی بهطور روان صحبت میکند.
2. **تغییر صفت به قید:**
- برخی از صفات میتوانند به وسیله افزودن -ly به انتهای آنها به قید تبدیل شوند.
- *quick* → *quickly* (سریع)
- *She walks quickly.*
- او به سرعت راه میرود.
### مثالها:
1. **صفات فاعلی معمولی:**
- *She sings beautifully.*
- او زیبا خوانده است.
- *He talks loudly.*
- او با صدای بلند صحبت میکند.
- *They work diligently.*
- آنها با مراقبت کار میکنند.
2. **تغییر فعل به قید:**
- *He ran quickly.*
- او به سرعت دوید.
- *She reads slowly.*
- او به آهستگی میخواند.
- *They speak fluently.*
- آنها بهطور روان صحبت میکنند.
3. **استفاده از قیدهای صفتی:**
- بعضی از قیدهای صفتی به صورت مستقیم به عنوان صفت فاعلی عمل میکنند.
- *The sun shines brightly.*
- خورشید به درخشندگی میتابد.
- *The dog barks loudly.*
- سگ با صدای بلند و بلند میپارکد.
### توضیحات تکمیلی:
- برخی از صفات فاعلی میتوانند در چندین موقعیت استفاده شوند. به عنوان مثال:
- *He drove the car fast.* (صفت فاعلی)
- *He is a fast driver.* (صفت)
- برخی از قیدهای صفتی تغییر شکل ندارند، برخی دیگر با اضافه کردن -ly به صفت تبدیل میشوند.
**مثال:**
- *The child ran fast to catch the bus.* (صفت فاعلی)
- *The fast runner won the race.* (صفت)
با استفاده از صفات فاعلی، شما میتوانید نحوه انجام یک عمل را با جزئیات بیشتری توصیف کنید و جملات خود را زیباتر و متنوعتر کنید.
صفات ملکی یا صفات ملکیون در انگلیسی توصیفهایی هستند که به نشان دهنده ارتباط یا تعلق یک چیز به یک چیز دیگر میباشند. این صفات ملکی اغلب با اسمها میآیند و به ما کمک میکنند تا برابری یا تعلق میان اشیاء را مشخص کنیم. در ادامه توضیحات بیشتر و مثالهایی از صفات ملکی را مشاهده خواهید کرد:
### قرارگیری صفت ملکی:
صفت ملکی معمولاً پس از اسم میآید و با استفاده از 's یا ' روی اسم مرتبط میشود.
مثال:
- *My sister's car is blue.*
- ماشین خواهرم آبی است.
در اینجا "sister's" صفت ملکی است که نشاندهنده ملکیت ماشین است.
### مثالهایی از صفات ملکی:
1. **پرچمهای کشورها:**
- *Iranian flag*
- پرچم ایران
- *American culture*
- فرهنگ آمریکا
2. **وابستگی به شخص:**
- *My friend's house*
- خانه دوست من
- *Her brother's car*
- ماشین برادرش
3. **ارتباط با مکان:**
- *City's skyline*
- خط افق شهر
- *Park's entrance*
- ورودی پارک
4. **ملکیت اشیاء:**
- *The cat's tail*
- دم گربه
- *The book's cover*
- جلد کتاب
5. **زمان:**
- *Yesterday's news*
- اخبار دیروقت
- *Next week's schedule*
- برنامه هفته آینده
6. **صفات مربوط به اندازه و مقدار:**
- *Two hours' break*
- استراحت دو ساعته
- *A moment's hesitation*
- لحظهای ارتباط
7. **ویژگیهای خاص:**
- *The baby's smile*
- لبخند نوزاد
- *The mountain's peak*
- قله کوه
توجه داشته باشید که این صفات ملکی در واقع از نظر گرامری یا ترکیبات زبانی، به عنوان یک اسم تلقی میشوند. در این مثالها، "Iranian," "friend's," "city's," و "cat's" هرکدام از این نوع از صفات ملکی را نشان میدهند. این نوع از صفات در توصیفات متنوع و گسترده از اشیاء و موارد مختلف استفاده میشود.
بله، با کمال مسرت. صفات ملکی در انگلیسی برای نشان دادن تعلق یک چیز به یک چیز دیگر یا ملکیت در جمله بهکار میروند. این صفات معمولاً از نوع جمع هستند و از 's یا ' روی اسم مرتبط میآیند. در ادامه مثالهای بیشتری ارائه میشود:
### مثالهای بیشتر:
1. **ویژگیهای اشیاء:**
- *The car's speed is impressive.*
- سرعت ماشین تحسینبرانگیز است.
- *The tree's branches are full of leaves.*
- شاخههای درخت پر از برگ است.
2. **ویژگیهای مکان:**
- *The city's population is growing.*
- جمعیت شهر در حال افزایش است.
- *The park's beauty attracts many visitors.*
- زیبایی پارک باعث جلب تعداد زیادی بازدیدکننده میشود.
3. **زمان و تاریخ:**
- *Yesterday's weather was terrible.*
- هوای دیروقت واقعاً وحشتناک بود.
- *The event's date has been changed.*
- تاریخ رویداد تغییر کرده است.
4. **صفات مربوط به اندازه و مقدار:**
- *A moment's silence followed the announcement.*
- سکوتی کوتاه پس از اعلام رخ داد.
- *A few hours' drive will take us to the destination.*
- رانندگی چند ساعته ما را به مقصد خواهد رساند.
5. **وابستگی به شخص:**
- *My friend's advice was helpful.*
- نصیحت دوست من مفید بود.
- *The teacher's explanation clarified the concept.*
- توضیح معلم مفهوم را روشن کرد.
6. **صفات مربوط به احساسات و ویژگیهای شخصی:**
- *Her sister's kindness is well-known.*
- مهربانی خواهرش به شهرت رسیده است.
- *The boy's courage impressed everyone.*
- شجاعت پسر تمامی افراد را تحت تأثیر قرار داد.
7. **ویژگیهای مربوط به اندازه و مقدار:**
- *The mountain's height is breathtaking.*
- ارتفاع کوه هولناک است.
- *The company's profit margin has increased.*
- حاشیه سود شرکت افزایش یافته است.
با استفاده از صفات ملکی، میتوانیم ارتباطات و تعلقات مختلف میان اشیاء و مفاهیم را در جملات انگلیسی بازنمایی کنیم. این نوع از صفات به جملات شما زیبایی و روانی میبخشند و اطلاعات بیشتری را منتقل میکنند.
در زبان انگلیسی، اسامی (Nouns) به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: اسامی مفرد (Singular Nouns) و اسامی جمع (Plural Nouns). اسامی مفرد به یک نفر، یک شیء یا یک مفهوم اشاره دارند، در حالی که اسامی جمع به بیش از یک نفر یا شیء اشاره دارند. در ادامه توضیحات بیشتری در مورد هر یک ارائه میشود:
### اسامی مفرد (Singular Nouns):
1. **نفرات (Persons):**
- *Man* (مرد)
- *Woman* (زن)
- *Child* (کودک)
2. **شیء (Objects):**
- *Table* (میز)
- *Chair* (صندلی)
- *Car* (ماشین)
3. **مفاهیم (Concepts):**
- *Love* (عشق)
- *Friendship* (دوستی)
- *Freedom* (آزادی)
4. **جانداران (Animals):**
- *Dog* (سگ)
- *Cat* (گربه)
- *Elephant* (فیل)
5. **مکانها (Places):**
- *City* (شهر)
- *Park* (پارک)
- *School* (مدرسه)
### اسامی جمع (Plural Nouns):
اسامی جمع برای نشان دادن بیش از یک نفر یا شیء به کار میروند. برخی از قوانین تغییر اسامی مفرد به جمع عبارتند از:
1. **افزودن -s:**
- *Cars* (ماشینها)
- *Chairs* (صندلیها)
- *Dogs* (سگها)
2. **افزودن -es به اسامی که به اتمام یکی از حروف s، x، z، ch، sh میپایاند:**
- *Boxes* (جعبهها)
- *Wishes* (آرزوها)
- *Classes* (کلاسها)
3. **تغییر y به ies اگر y پس از حرف صدادار (a، e، i، o، u) آمده باشد:**
- *Cities* (شهرها)
- *Families* (خانوادهها)
- *Babies* (نوزادها)
4. **تغییر f یا fe به ves:**
- *Wolves* (گرگها)
- *Knives* (چاقوها)
- *Leaves* (برگها)
5. **برخی کلمات نامتناهی:**
- *People* (مردم)
- *Children* (کودکان)
- *Sheep* (گوسفند)
توجه داشته باشید که برخی اسامی در جمع تغییر شکل نمیدهند و مانند اسامی مفرد استفاده میشوند. همچنین، برخی اسامی جمع درست با آوردههای خاص خود میآیند که باید حفظ شوند.
**مثالها:**
- *Singular: Cat / Plural: Cats*
- *Singular: Child / Plural: Children*
- *Singular: City / Plural: Cities*
- *Singular: Knife / Plural: Knives*
- *Singular: Woman / Plural: Women*
آشنایی با این تفاوتها در تشخیص اسامی مفرد و جمع در انگلیسی بسیار مهم است زیرا این تفاوتها تأثیر زیادی بر ساختار جمله و استفاده صحیح از فعل و صفتها دارد.
حتماً، با کمال مسرت. زمانی که با اسامی مفرد و جمع در انگلیسی سر و کار داریم، مفاهیم زیر را باید در نظر بگیریم:
### اسامی مفرد (Singular Nouns):
1. **افراد (Persons):**
- *Man* (مرد)
- *Woman* (زن)
- *Child* (کودک)
*مثال: The man is reading a book. (مرد کتابی میخواند.)*
2. **شیء (Objects):**
- *Table* (میز)
- *Chair* (صندلی)
- *Car* (ماشین)
*مثال: The table is wooden. (میز چوبی است.)*
3. **مفاهیم (Concepts):**
- *Love* (عشق)
- *Friendship* (دوستی)
- *Freedom* (آزادی)
*مثال: Love is a beautiful feeling. (عشق یک احساس زیبا است.)*
4. **جانداران (Animals):**
- *Dog* (سگ)
- *Cat* (گربه)
- *Elephant* (فیل)
*مثال: The cat is sleeping. (گربه خوابیده است.)*
### اسامی جمع (Plural Nouns):
1. **افزودن -s:**
- *Cars* (ماشینها)
- *Chairs* (صندلیها)
- *Dogs* (سگها)
*مثال: There are many cars on the street. (تعداد زیادی از ماشینها در خیابان هستند.)*
2. **افزودن -es به اسامی که به اتمام یکی از حروف s، x، z، ch، sh میپایاند:**
- *Boxes* (جعبهها)
- *Wishes* (آرزوها)
- *Classes* (کلاسها)
*مثال: She bought three boxes. (او سه جعبه خرید.)*
3. **تغییر y به ies اگر y پس از حرف صدادار (a، e، i، o، u) آمده باشد:**
- *Cities* (شهرها)
- *Families* (خانوادهها)
- *Babies* (نوزادها)
*مثال: There are many cities in this country. (تعداد زیادی از شهرها در این کشور هستند.)*
4. **تغییر f یا fe به ves:**
- *Wolves* (گرگها)
- *Knives* (چاقوها)
- *Leaves* (برگها)
*مثال: She collected leaves in the park. (او برگها را در پارک جمع کرد.)*
5. **برخی کلمات نامتناهی:**
- *People* (مردم)
- *Children* (کودکان)
- *Sheep* (گوسفند)
*مثال: Many people attended the event. (تعداد زیادی از مردم در رویداد شرکت کردند.)*
### توضیحات تکمیلی:
- در برخی موارد، اسم جمع با آوردههای خاص خود میآید، مثل "the police" یا "the United States".
- برخی اسامی همیشه در جمع یا مفرد هستند مثل "news" (اخبار) یا "information" (اطلاعات) که همواره به صورت مفرد استفاده میشوند.
- برخی اسامی هم در مفرد و هم در جمع به یکسان نمیآیند مانند "deer" (گوزن) که هم در مفرد و هم در جمع به صورت یکسان استفاده میشود.
توجه به این نکات و تمرین با اسامی مختلف به شما کمک میکند تا تفاوت بین اسامی مفرد و جمع را به خوبی درک کنید.
ضمایر نامعین در انگلیسی (Indefinite Pronouns) به کلماتی اشاره دارند که به صورت عام به اشخاص، اشیاء، یا مفاهیم اشاره میکنند، اما بدون اشاره به شخص خاص یا مقدار دقیق. این ضمایر معمولاً برای افراد ناشناخته یا موارد نامشخص مورد استفاده قرار میگیرند. در زیر چند نمونه از ضمایر نامعین را خواهید دید:
1. **Somebody / Someone (کسی):**
- *Somebody called you.*
- کسی به تو زنگ زد.
- *Someone left their umbrella here.*
- یک نفر چتر خود را اینجا گذاشته است.
2. **Anybody / Anyone (هر کسی):**
- *Did anybody see my keys?*
- آیا کسی کلیدهای من را دیده است؟
- *Is there anyone in the room?*
- آیا کسی در اتاق است؟
3. **Everybody / Everyone (هر کس):**
- *Everybody loves a good story.*
- هر کس داستان خوبی را دوست دارد.
- *Everyone is welcome to join the party.*
- هر کسی خوشحال است که به جشن بپیوندد.
4. **Nobody / No one (هیچ کس):**
- *Nobody knows the answer.*
- هیچ کس جواب را نمیداند.
- *No one wants to be late.*
- هیچ کس نمیخواهد دیر بشود.
5. **Something (چیزی):**
- *I need something to eat.*
- به چیزی برای خوردن نیاز دارم.
- *Did you hear something strange?*
- آیا صدایی عجیب شنیدید؟
6. **Anything (هر چیزی):**
- *You can ask me anything.*
- میتوانید از من هر چیزی بپرسید.
- *Is there anything I can help you with?*
- آیا چیزی هست که من بتوانم به شما کمک کنم؟
7. **Everything (هر چیز):**
- *She told me everything.*
- او همه چیز را به من گفت.
- *Everything is ready for the party.*
- همه چیز برای جشن آماده است.
8. **Nothing (هیچ چیز):**
- *There's nothing to worry about.*
- هیچ چیزی برای نگرانی وجود ندارد.
- *I found nothing interesting in the book.*
- هیچ چیز جالبی در کتاب پیدا نکردم.
9. **Somewhere (جایی):**
- *I left my keys somewhere in the house.*
- کلیدهایم را جایی در خانه گذاشتهام.
- *Let's go somewhere new this weekend.*
- بیایید این هفته به جایی جدید برویم.
10. **Anywhere (هر جا):**
- *You can sit anywhere you like.*
- میتوانید هر جا که دوست دارید بنشینید.
- *I don't see him anywhere.*
- او را هیچ جا نمیبینم.
11. **Every
where (همه جا):**
- *There are cameras everywhere in the city.*
- دوربینها همه جا در شهر وجود دارند.
- *She looked everywhere for her lost necklace.*
- او همه جا برای گردنبند گمشدهاش جستجو کرد.
12. **Nowhere (هیچ جا):**
- *He is nowhere to be found.*
- او هیچ جا پیدا نمیشود.
- *There is nowhere to hide.*
- هیچ جا برای پنهان شدن وجود ندارد.
این ضمایر نامعین به دلیل عدم اشاره به شخص یا چیز مشخص، برای بیان وضعیتها یا مطالب نامشخص و کلی بسیار کاربرد دارند. در جملات بهکار گرفته میشوند تا اطلاعات بیشتری را انتقال دهند.
ضمایر نامعین (Indefinite Pronouns) کلماتی هستند که به شخص یا چیز ناشناخته یا نامشخص اشاره میکنند. این ضمایر به کار میروند زمانی که ما میخواهیم به یک موجود یا موقعیت ناشناخته اشاره کنیم و از نظر گرامری به صورت سوم شخص مفرد در جمله قرار میگیرند.
1. **Somebody / Someone (کسی):**
- *Somebody called you.*
- کسی به تو زنگ زد.
- *Someone left their umbrella here.*
- یک نفر چتر خود را اینجا گذاشته است.
2. **Anybody / Anyone (هر کسی):**
- *Did anybody see my keys?*
- آیا کسی کلیدهای من را دیده است؟
- *Is there anyone in the room?*
- آیا کسی در اتاق است؟
3. **Everybody / Everyone (هر کس):**
- *Everybody loves a good story.*
- هر کس داستان خوبی را دوست دارد.
- *Everyone is welcome to join the party.*
- هر کسی خوشحال است که به جشن بپیوندد.
4. **Nobody / No one (هیچ کس):**
- *Nobody knows the answer.*
- هیچ کس جواب را نمیداند.
- *No one wants to be late.*
- هیچ کس نمیخواهد دیر بشود.
5. **Something (چیزی):**
- *I need something to eat.*
- به چیزی برای خوردن نیاز دارم.
- *Did you hear something strange?*
- آیا صدایی عجیب شنیدید؟
6. **Anything (هر چیزی):**
- *You can ask me anything.*
- میتوانید از من هر چیزی بپرسید.
- *Is there anything I can help you with?*
- آیا چیزی هست که من بتوانم به شما کمک کنم؟
7. **Everything (هر چیز):**
- *She told me everything.*
- او همه چیز را به من گفت.
- *Everything is ready for the party.*
- همه چیز برای جشن آماده است.
8. **Nothing (هیچ چیز):**
- *There's nothing to worry about.*
- هیچ چیزی برای نگرانی وجود ندارد.
- *I found nothing interesting in the book.*
- هیچ چیز جالبی در کتاب پیدا نکردم.
9. **Somewhere (جایی):**
- *I left my keys somewhere in the house.*
- کلیدهایم را جایی در خانه گذاشتهام.
- *Let's go somewhere new this weekend.*
- بیایید این هفته به جایی جدید برویم.
10. **Anywhere (هر جا):**
- *You can sit anywhere you like.*
- میتوانید هر جا که دوست دارید بنشینید.
- *I don't see him anywhere.*
- او را هیچ جا نمیبینم.
11. **Everywhere (همه جا):**
- *There are cameras everywhere in the city.*
- دوربینها همه جا در شهر وجود دارند.
- *She looked everywhere for her lost necklace.*
- او همه جا برای گردنبند گمشدهاش جستجو کرد.
12. **Nowhere (هیچ جا):**
- *He is nowhere to be found.*
- او هیچ جا پیدا نمیشود.
- *There is nowhere to hide.*
- هیچ جا برای پنهان شدن وجود ندارد.
ضمایر نامعین به کاربردهای مختلفی دارند و موقعیتهای مختلفی را پوشش میدهند. در هر جمله باید مراقب باشید که کدام ضمیر نامعین مناسب ترین است برای مفهومی است که میخواهید انتقال دهید.
قیدهای زمان در زبان انگلیسی کلماتی هستند که به ما میگویند که یک عمل یا وضعیت در چه زمانی انجام میشود. این قیدها اطلاعاتی ارائه میدهند که به ما کمک میکنند زمان یا مدت زمان انجام یک فعل یا حالت را درک کنیم. در زیر تعدادی از قیدهای زمان را مشاهده میکنید:
1. **Now (اکنون):**
- *She is busy now.*
- *We can talk now.*
2. **Today (امروز):**
- *I have a meeting today.*
- *He called me earlier today.*
3. **Tomorrow (فردا):**
- *We will go shopping tomorrow.*
- *They are arriving tomorrow.*
4. **Yesterday (دیروقت):**
- *I saw her yesterday.*
- *He finished his homework yesterday.*
5. **Soon (زود):**
- *I will call you soon.*
- *She is leaving soon.*
6. **Later (بعداً):**
- *I will finish the report later.*
- *We can discuss it later.*
7. **Before (قبل):**
- *Please finish your homework before dinner.*
- *I had never visited that city before.*
8. **After (بعد):**
- *He always takes a nap after lunch.*
- *We will meet after the conference.*
9. **Early (زود):**
- *I wake up early every morning.*
- *We arrived at the airport early.*
10. **Late (دیر):**
- *She usually works late.*
- *They came home late last night.*
11. **Nowadays (در این روزها):**
- *People use smartphones a lot nowadays.*
- *Nowadays, many companies focus on sustainability.*
12. **Always (همیشه):**
- *He always forgets his keys.*
- *She is always on time.*
13. **Never (هرگز):**
- *I never eat seafood.*
- *They never miss a deadline.*
14. **Monthly (ماهیانه):**
- *I pay my bills monthly.*
- *We have a monthly meeting.*
15. **Yearly (سالیانه):**
- *She goes for a medical check-up yearly.*
- *The company holds a yearly conference.*
قیدهای زمان مهمی هستند تا معنای دقیقتری از زمان یا ترتیب زمانی را در جملات انگلیسی ارائه دهند. این قیدها به گونههای مختلف میتوانند در جملات به کار روند و معانی متفاوتی را ایجاد کنند.
خوب، حالا با مثالهای بیشتری توضیحات را گسترش میدهیم:
1. **Now (اکنون):**
- *She is busy now.*
- او الان مشغول است.
- *We can talk now.*
- ما الان میتوانیم صحبت کنیم.
2. **Today (امروز):**
- *I have a meeting today.*
- من امروز یک جلسه دارم.
- *He called me earlier today.*
- او امروز زودتر به من زنگ زد.
3. **Tomorrow (فردا):**
- *We will go shopping tomorrow.*
- ما فردا خرید خواهیم کرد.
- *They are arriving tomorrow.*
- آنها فردا میرسند.
4. **Yesterday (دیروقت):**
- *I saw her yesterday.*
- من دیروقت او را دیدم.
- *He finished his homework yesterday.*
- او دیروقت تکالیفش را تمام کرد.
5. **Soon (زود):**
- *I will call you soon.*
- من به زودی به تو زنگ میزنم.
- *She is leaving soon.*
- او به زودی رفتن است.
6. **Later (بعداً):**
- *I will finish the report later.*
- من گزارش را بعداً تمام خواهم کرد.
- *We can discuss it later.*
- ما میتوانیم بعداً دربارهاش صحبت کنیم.
7. **Before (قبل):**
- *Please finish your homework before dinner.*
- لطفاً قبل از شام تکالیفتان را تمام کنید.
- *I had never visited that city before.*
- من قبلاً هیچ وقت آن شهر را ندیده بودم.
8. **After (بعد):**
- *He always takes a nap after lunch.*
- او همیشه بعد از ناهار خواب کوتاه میخواهد.
- *We will meet after the conference.*
- ما بعد از کنفرانس ملاقات خواهیم کرد.
9. **Early (زود):**
- *I wake up early every morning.*
- من هر روز صبح زود بیدار میشوم.
- *We arrived at the airport early.*
- ما زود در فرودگاه رسیدیم.
10. **Late (دیر):**
- *She usually works late.*
- او معمولاً دیر کار میکند.
- *They came home late last night.*
- آنها دیشب دیر به خانه برگشتند.
11. **Nowadays (در این روزها):**
- *People use smartphones a lot nowadays.*
- این روزها مردم بسیار از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند.
- *Nowadays, many companies focus on sustainability.*
- این روزها، بسیاری از شرکتها بر پایداری تمرکز دارند.
12. **Always (همیشه):**
- *He always forgets his keys.*
- او همیشه کلیدهایش را فراموش میکند.
- *She is always on time.*
- او همیشه به موقع است.
13. **Never (هرگز):**
- *I never eat seafood.*
- من هرگز ماهی و مواد دریایی نمیخورم.
- *They never miss a deadline.*
- آنها هرگز مهلتها را از دست نمیدهند.
14. **Monthly (ماهیانه):**
- *I pay my bills monthly.*
- قبوض خود را من هر ماه پرداخت میکنم.
- *We have a monthly meeting.*
- ما یک جلسه ماهیانه داریم.
15. **Yearly (سالیانه):**
- *She goes for a medical check-up yearly.*
- او هر سال یک بار برای چکاپ پزشکی میرود.
- *The company holds a yearly conference.*
- شرکت یک کنفرانس سالیانه برگزار میکند.
این مثالها نشان میدهند چگونه قیدهای زمان در جملات مختلف به کار میروند و به معنای زمانی یا ترتیب زمانی کمک میکنند.
ضمایر مفعولی در انگلیسی (Object Pronouns) از جملههای مهم در گرامر هستند. ضمایر مفعولی در واقع جایگزین برای اسمها (مفعول) در جملات هستند. آنها به عنوان شیء یا فردی که تحت تأثیر یک فعل قرار میگیرد، عمل میکنند.
ضمایر مفعولی در زبان انگلیسی عبارتند از:
- **Me (من):** مثال: She loves *me*.
- **You (تو/شما):** مثال: I see *you*.
- **Him (او - مرد):** مثال: She knows *him*.
- **Her (او - زن):** مثال: He helps *her*.
- **It (برای اشیا یا حیوانات):** مثال: The cat wants its food. I can see *it*.
- **Us (ما):** مثال: They invited *us* to the party.
- **You (شما):** مثال: I called *you*.
- **Them (آنها):** مثال: We met *them* at the park.
استفاده از ضمایر مفعولی به صورت صحیح در جملات بسیار اهمیت دارد. در زیر چند قاعده مهم برای استفاده از ضمایر مفعولی آورده شده است:
1. **استفاده از ضمایر مفعولی بعد از فعل:**
- مثال: She loves *me*.
2. **استفاده از ضمایر مفعولی بعد از افعال انتقالی (Transitive Verbs):**
- مثال: He told *us* a story.
3. **استفاده از ضمایر مفعولی به عنوان مفعول کامل در جملات مفعولی (Object Complement):**
- مثال: They consider *him* a genius.
4. **استفاده از ضمایر مفعولی در جملات منفی و سوالی:**
- **منفی:** I don't see *her*.
- **سوالی:** Did they invite *you*?
5. **استفاده از ضمایر مفعولی برای اشیاء:**
- مثال: I bought a new phone. I use *it* every day.
6. **استفاده از ضمایر مفعولی به جای اسمها:**
- مثال: She gave *me* a gift. She gave a gift to *me*.
7. **استفاده از ضمایر مفعولی در جملات مشروط (Conditional Sentences):**
- مثال: If you see John, tell *him* to call me.
8. **استفاده از ضمایر مفعولی بعد از افعال استثنائی (Phrasal Verbs):**
- مثال: Turn *it* off. (خاموشش کن)
توجه داشته باشید که در زبان انگلیسی، بسته به نقش جمله (فاعل، مفعول، مکمل) از ضمایر مختلفی استفاده میشود. به عنوان مثال، "me" به عنوان مفعول و "I" به عنوان فاعل به کار میروند.
مثال:
- **فاعل:** *I* saw him yesterday.
- **مفعول:** She saw *me* yesterday.
کلمه "how" یک کلمه چندمنظوره در زبان انگلیسی است و در موارد مختلف به کار میرود. در زیر، کاربردهای مهم "how" را مشاهده میکنید:
1. **سوالی در مورد شیوه یا روش:**
- *How do you bake a cake?* (چگونه یک کیک پخته میشود؟)
- *How do you solve this problem?* (چگونه این مشکل را حل میکنید؟)
2. **سوالی در مورد وضعیت یا شرایط:**
- *How is the weather today?* (وضعیت هوای امروز چگونه است؟)
- *How are you feeling?* (حال شما چطور است؟)
3. **مقایسه:**
- *I can't believe how fast she runs.* (نمیتوانم باور کنم چقدر او سریع میدوید.)
- *Look at how much progress you've made.* (ببین چه مقدار پیشرفت کردهای.)
4. **استفهام در مورد مقدار یا اندازه:**
- *How much sugar do you need for the recipe?* (برای دستور غذا چه مقدار شکر نیاز دارید؟)
- *How many people attended the event?* (چند نفر در رویداد شرکت کردند؟)
5. **تعجب و حیرت:**
- *How amazing is this painting!* (چقدر این تابلو شگفتانگیز است!)
- *How strange that he didn't show up.* (چه عجیب که او حاضر نشد.)
6. **ساختارهای توضیحی:**
- *I like how you decorated the room.* (من دوست دارم چگونه اتاق را تزئین کردی.)
- *She explained to us how to use the new software.* (او به ما توضیح داد چگونه از نرمافزار جدید استفاده کنیم.)
7. **استفهام در مورد دلیل یا علت:**
- *I don't understand how this happened.* (من نمیفهمم چگونه این اتفاق افتاده است.)
- *Can you explain how the machine works?* (میتوانید توضیح دهید چگونه این ماشین کار میکند؟)
8. **توصیف یک وضعیت یا خصوصیت:**
- *I like how organized your desk is.* (من دوست دارم چقدر میز کارت سازماندهی شده است.)
- *I appreciate how hard you've been working.* (من ارادت میگذارم به اینکه چقدر سخت کار کردهای.)
این توضیحات نشان میدهند که "how" چقدر یک کلمه چند منظوره است و چگونه در موارد مختلف در جملات به کار میرود.
بله، حتما. اینجا توضیحات بیشتری در مورد کاربردهای "how" در زبان انگلیسی آورده شده است:
9. **توضیح در مورد شرایط و حالات:**
- *I like how quiet it is in the countryside.* (من دوست دارم چقدر درون کشور آرام است.)
- *She explained how difficult the exam was.* (او توضیح داد چقدر آزمون دشوار بود.)
10. **توصیف یک ویژگی:**
- *I appreciate how honest you are.* (من ارادت میگذارم به اینکه چقدر صادق هستی.)
- *I like how creative she is with her artwork.* (من دوست دارم چقدر با هنر خودش خلاق است.)
11. **معرفی یک احساس:**
- *I can't describe how happy I am right now.* (نمیتوانم توصیف کنم چقدر الان خوشحال هستم.)
- *She told us how excited she was about the upcoming trip.* (او به ما گفت چقدر در مورد سفر آینده هیجانزده است.)
12. **استفهام در مورد فاصله زمانی:**
- *How long will it take to finish the project?* (چقدر زمان لازم است تا پروژه تمام شود؟)
- *Can you tell me how far the airport is from here?* (میتوانید به من بگویید چقدر فاصله فرودگاه از اینجا است؟)
13. **استفهام در مورد عدم اطمینان:**
- *I don't know how he managed to solve the problem.* (نمیدانم چطور او موفق شد مشکل را حل کند.)
- *She wonders how they will react to the news.* (او حیرت میکند چطور آنها به اخبار واکنش نشان میدهند.)
14. **استفهام در مورد میزان اطلاعات:**
- *Do you know how to swim?* (آیا میدانید چگونه شنا کنید؟)
- *I'm not sure about how much he understands about the topic.* (من مطمئن نیستم در مورد اینکه او درباره موضوع چقدر متوجه شده است.)
15. **استفهام در مورد تشویق:**
- *How about trying a new restaurant tonight?* (چطوره امشب یک رستوران جدید را امتحان کنیم؟)
- *How about going for a walk after dinner?* (چطوره بعد از شام بریم قدم بزنیم؟)
این توضیحات نشان میدهند که "how" چقدر گسترده و کاربردی است و چگونه در مختلف مواقع در جملات به کار میرود.
"That" یک کلمه چندمنظوره در زبان انگلیسی است و در موارد مختلف به کار میرود. در زیر، کاربردهای اصلی "That" را مشاهده میکنید:
1. **ضمایر موصولی (Relative Pronoun):**
- *The book that I am reading is interesting.* (کتابی که من دارم میخوانم جالب است.)
- *The person that called you is waiting outside.* (فردی که به شما زنگ زد، خارج منتظر است.)
2. **نشاندهندهی آن:**
- *Give me that pen.* (یک خودکار آن را به من بده.)
- *I don't want that cake; I want this one.* (من اون کیک رو نمیخوام؛ من این کیک رو میخوام.)
3. **توضیحدهنده (Demonstrative Adjective):**
- *I like that car.* (من اون ماشین رو دوست دارم.)
- *Look at that beautiful sunset.* (به اون غروب زیبا نگاه کن.)
4. **نقل قول مستقیم (Quotation):**
- *She said, "I believe that honesty is important."* (او گفت: "من باور دارم که صداقت مهم است.")
5. **توصیف و صفت (Demonstrative Pronoun):**
- *That is incredible!* (آن باورنکردنی است!)
- *Look at this picture. That one is my favorite.* (به این تصویر نگاه کن. اون یکی (آن) مورد علاقهامه.)
6. **علامتگذاری در جملات غیرمستقیم (Clause Marker):**
- *I know that you are busy.* (من میدانم که شما مشغول هستید.)
- *He said that he would come later.* (او گفت که بعداً خواهد آمد.)
7. **نقش اضافی در جملات فعلی (Expletive in Sentences):**
- *It seems that the weather will be rainy tomorrow.* (به نظر میرسد فردا هوا بارانی باشد.)
کلمه "that" در این موارد به عنوان ضمیر، حرف اشاره، حرف اضافه، یا نشاندهندهی توضیح وابسته به جملات و مفاهیم مختلف به کار میرود.
بله، حتما. در ادامه توضیحات بیشتری راجع به کاربردهای "that" در زبان انگلیسی ارائه میدهم:
8. **تعیین مقدار یا میزان:**
- *I'm so hungry that I could eat a horse.* (از گرسنگی اینقدر گرسنه هستم که میتوانم یک اسب را بخورم.)
- *The box is so heavy that I can't lift it.* (جعبه اینقدر سنگین است که نمیتوانم آن را بلند کنم.)
9. **تکمیلکننده در جملات تعلیقی:**
- *She told me a secret, but I can't tell you what it is.* (او به من یک راز گفت، اما نمیتوانم به شما بگویم که چیست.)
- *We enjoyed the movie, although it was quite long.* (ما از فیلم لذت بردیم، اگرچه خیلی طولانی بود.)
10. **نقش علامتگذاری برای جملات مستقل:**
- *That was a great meal.* (آن یک وعده غذای عالی بود.)
- *He is such a talented musician. That was an amazing performance.* (او یک موسیقیدان با استعداد است. آن اجرا فوقالعاده بود.)
11. **توضیح در جملات افعال مرتبط (Complementary Verbs):**
- *She recommended that he see a doctor.* (او توصیه کرد که او به دکتر مراجعه کند.)
- *It's important that you understand the rules.* (مهم است که قوانین را درک کنید.)
12. **نقش تعریفکننده در اسم:**
- *The problem that we discussed yesterday is now solved.* (مشکلی که دیروقت درباره آن صحبت کردیم، حالا حل شده است.)
13. **نقش مفصل (Determiner) در مقابل "this":**
- *I like this book, but I prefer that one.* (من این کتاب را دوست دارم، اما از اون کتاب بیشتر خوشم میآید.)
14. **تعیین اشیاء دورافتاده:**
- *Look at that mountain in the distance.* (به آن کوه در دوردست نگاه کن.)
- *I can see that building from my window.* (من میتوانم آن ساختمان را از پنجرهام ببینم.)
15. **علامتگذاری در جملات ناقص (Elliptical Clauses):**
- *She likes soccer; he doesn't.* (او فوتبال را دوست دارد؛ او نه.)
این توضیحات نشان میدهند که "that" چقدر یک کلمه چندمنظوره است و چگونه در موارد مختلف در جملات بهکار میرود.
در انگلیسی، "DO" به عنوان یک واژه کوتاه ممکن است در موارد مختلف به کار رود. در زیر چند مثال از کاربردهای مختلف این واژه آورده شده است:
1. **فعل کمکی (Auxiliary Verb):**
- **سوالی کردن:**
- *Do* you like coffee?
- **منفی کردن:**
- I do *not* want any dessert.
2. **انجام کاری یا فعالیت:**
- I have a lot of work to *do* today.
- What are you *doing* this weekend?
3. **نشان دادن عمل یا حرکت:**
- *Do* your homework before you go out.
- They always *do* their chores on Saturdays.
4. **تاکید یا تاکید بر انجام چیزی:**
- I *do* appreciate your help.
- He *did* finish the project on time.
5. **استفهامی برای اظهار عجب یا تعجب:**
- *Do* you really think that's a good idea?
- Why on earth would he *do* that?
6. **بیان مضمون یا موضوع:**
- The article *does* discuss the impact of climate change.
- This book *does* provide a detailed analysis of the topic.
7. **بیان تکرار یا تکمیل:**
- I've already done my homework.
- She will do the shopping later.
همچنین، "DO" به عنوان یک کلمه کلیدی در زمینههای مختلف مانند فناوری اطلاعات (مثل Distributed Object)، پزشکی (مثل Doctor of Osteopathic Medicine) و غیره نیز به کار میرود.
در انگلیسی، "DO" به عنوان یک واژه کوتاه ممکن است در موارد مختلف به کار رود. در زیر چند مثال از کاربردهای مختلف این واژه آورده شده است:
1. **فعل کمکی (Auxiliary Verb):**
- **سوالی کردن:**
- *Do* you like coffee?
- **منفی کردن:**
- I do *not* want any dessert.
2. **انجام کاری یا فعالیت:**
- I have a lot of work to *do* today.
- What are you *doing* this weekend?
3. **نشان دادن عمل یا حرکت:**
- *Do* your homework before you go out.
- They always *do* their chores on Saturdays.
4. **تاکید یا تاکید بر انجام چیزی:**
- I *do* appreciate your help.
- He *did* finish the project on time.
5. **استفهامی برای اظهار عجب یا تعجب:**
- *Do* you really think that's a good idea?
- Why on earth would he *do* that?
6. **بیان مضمون یا موضوع:**
- The article *does* discuss the impact of climate change.
- This book *does* provide a detailed analysis of the topic.
7. **بیان تکرار یا تکمیل:**
- I've already done my homework.
- She will do the shopping later.
همچنین، "DO" به عنوان یک کلمه کلیدی در زمینههای مختلف مانند فناوری اطلاعات (مثل Distributed Object)، پزشکی (مثل Doctor of Osteopathic Medicine) و غیره نیز به کار میرود.
کلمه "as" در زبان انگلیسی به عنوان حرف ربط، حرف ربط زمان، حرف ربط دلیل، و حتی قید مقایسهای به کار میرود. در زیر، میتوانید استفادههای مختلف "as" را ببینید:
### حرف ربط:
1. **مقایسه:**
- *She is as tall as her brother.* (او به اندازه برادرش قد دارد.)
2. **تفاوت:**
- *I can't run as fast as you.* (من نمیتوانم به اندازه شما سریع دویده باشم.)
3. **مطابقت:**
- *Do it as I told you.* (آن را همانطوری انجام بده که بهت گفتم.)
### حرف ربط زمان:
1. **بازماندگی زمان:**
- *As he grew older, he became wiser.* (هر چقدر که بزرگتر میشد، هوشمندتر میشد.)
2. **زمان همزمان:**
- *I saw her as she was leaving the building.* (من او را دیدم در حالی که از ساختمان خارج میشد.)
### حرف ربط دلیل:
1. **با توجه به اینکه:**
- *He is happy, as he passed the exam.* (او خوشحال است، چرا که امتحان را گذرانده است.)
2. **به عنوان یک علت:**
- *He stayed at home, as he was not feeling well.* (او در خانه ماند، چرا که حالش خوب نبود.)
### به عنوان قید مقایسهای:
1. **به معنای "همانطور که" (به عنوان قید مقایسهای):**
- *She works as hard as her colleagues.* (او همانطور که همکارانش کار میکند.)
2. **به معنای "در همان حالت":**
- *Please stay as you are.* (لطفاً در همان حالتی که هستید بمانید.)
در هر یک از موارد بالا، "as" نقش مختلفی ایفا میکند و بسته به ساختار جمله و متن، معنی مختلفی به خود میگیرد.
کلمه "make" در زبان انگلیسی به عنوان یک فعل به کار میرود و معانی متعددی دارد. در زیر، میتوانید موارد مختلف کاربرد "make" را ببینید:
1. **ساختن یا تولید کردن:**
- *She makes beautiful paintings.* (او نقاشیهای زیبا میسازد.)
2. **ساختار یا ایجاد کردن:**
- *Can you make a sentence using this word?* (آیا میتوانید یک جمله با استفاده از این کلمه بسازید؟)
3. **تدابیر یا تصمیم گرفتن:**
- *I will make a plan for the weekend.* (برای آخر هفته یک برنامه خواهم ساخت.)
4. **داشتن تأثیر یا ایجاد تغییر:**
- *This news made me happy.* (این خبر من را خوشحال کرد.)
5. **تهیه یا تهیه کردن غذا:**
- *She makes delicious cakes.* (او کیکهای خوشمزه میپزد.)
6. **تحمل یا تحمل کردن:**
- *He couldn't make the pain anymore.* (او دیگر نمیتوانست درد را تحمل کند.)
7. **تبدیل کردن یا تغییر دادن:**
- *Can you make this into a paper airplane?* (آیا میتوانید این را به یک هواپیمای کاغذی تبدیل کنید؟)
8. **شرکت کردن در یک رقابت یا مسابقه:**
- *She wants to make the basketball team.* (او میخواهد در تیم بسکتبال شرکت کند.)
9. **بیان یا اظهار نظر:**
- *I don't know what to make of this situation.* (نمیدانم این موقعیت را چگونه تحلیل کنم.)
10. **تسهیل کردن یا امکان فراهم کردن:**
- *The new law will make it easier for small businesses to grow.* (قانون جدید به کسبوکارهای کوچک تر، رشد آسانتری میدهد.)
در کل، "make" یک فعل چندمنظوره است و بسته به ساختار جمله و متن، معانی متفاوتی به خود میگیرد.
صفات ملکی یا صفات ملکیون در انگلیسی توصیفهایی هستند که به نشان دهنده ارتباط یا تعلق یک چیز به یک چیز دیگر میباشند. این صفات ملکی اغلب با اسمها میآیند و به ما کمک میکنند تا برابری یا تعلق میان اشیاء را مشخص کنیم. در ادامه توضیحات بیشتر و مثالهایی از صفات ملکی را مشاهده خواهید کرد:
### قرارگیری صفت ملکی:
صفت ملکی معمولاً پس از اسم میآید و با استفاده از 's یا ' روی اسم مرتبط میشود.
مثال:
- *My sister's car is blue.*
- ماشین خواهرم آبی است.
در اینجا "sister's" صفت ملکی است که نشاندهنده ملکیت ماشین است.
### مثالهایی از صفات ملکی:
1. **پرچمهای کشورها:**
- *Iranian flag*
- پرچم ایران
- *American culture*
- فرهنگ آمریکا
2. **وابستگی به شخص:**
- *My friend's house*
- خانه دوست من
- *Her brother's car*
- ماشین برادرش
3. **ارتباط با مکان:**
- *City's skyline*
- خط افق شهر
- *Park's entrance*
- ورودی پارک
4. **ملکیت اشیاء:**
- *The cat's tail*
- دم گربه
- *The book's cover*
- جلد کتاب
5. **زمان:**
- *Yesterday's news*
- اخبار دیروقت
- *Next week's schedule*
- برنامه هفته آینده
6. **صفات مربوط به اندازه و مقدار:**
- *Two hours' break*
- استراحت دو ساعته
- *A moment's hesitation*
- لحظهای ارتباط
7. **ویژگیهای خاص:**
- *The baby's smile*
- لبخند نوزاد
- *The mountain's peak*
- قله کوه
توجه داشته باشید که این صفات ملکی در واقع از نظر گرامری یا ترکیبات زبانی، به عنوان یک اسم تلقی میشوند. در این مثالها، "Iranian," "friend's," "city's," و "cat's" هرکدام از این نوع از صفات ملکی را نشان میدهند. این نوع از صفات در توصیفات متنوع و گسترده از اشیاء و موارد مختلف استفاده میشود.
بله، با کمال مسرت. صفات ملکی در انگلیسی برای نشان دادن تعلق یک چیز به یک چیز دیگر یا ملکیت در جمله بهکار میروند. این صفات معمولاً از نوع جمع هستند و از 's یا ' روی اسم مرتبط میآیند. در ادامه مثالهای بیشتری ارائه میشود:
### مثالهای بیشتر:
1. **ویژگیهای اشیاء:**
- *The car's speed is impressive.*
- سرعت ماشین تحسینبرانگیز است.
- *The tree's branches are full of leaves.*
- شاخههای درخت پر از برگ است.
2. **ویژگیهای مکان:**
- *The city's population is growing.*
- جمعیت شهر در حال افزایش است.
- *The park's beauty attracts many visitors.*
- زیبایی پارک باعث جلب تعداد زیادی بازدیدکننده میشود.
3. **زمان و تاریخ:**
- *Yesterday's weather was terrible.*
- هوای دیروقت واقعاً وحشتناک بود.
- *The event's date has been changed.*
- تاریخ رویداد تغییر کرده است.
4. **صفات مربوط به اندازه و مقدار:**
- *A moment's silence followed the announcement.*
- سکوتی کوتاه پس از اعلام رخ داد.
- *A few hours' drive will take us to the destination.*
- رانندگی چند ساعته ما را به مقصد خواهد رساند.
5. **وابستگی به شخص:**
- *My friend's advice was helpful.*
- نصیحت دوست من مفید بود.
- *The teacher's explanation clarified the concept.*
- توضیح معلم مفهوم را روشن کرد.
6. **صفات مربوط به احساسات و ویژگیهای شخصی:**
- *Her sister's kindness is well-known.*
- مهربانی خواهرش به شهرت رسیده است.
- *The boy's courage impressed everyone.*
- شجاعت پسر تمامی افراد را تحت تأثیر قرار داد.
7. **ویژگیهای مربوط به اندازه و مقدار:**
- *The mountain's height is breathtaking.*
- ارتفاع کوه هولناک است.
- *The company's profit margin has increased.*
- حاشیه سود شرکت افزایش یافته است.
با استفاده از صفات ملکی، میتوانیم ارتباطات و تعلقات مختلف میان اشیاء و مفاهیم را در جملات انگلیسی بازنمایی کنیم. این نوع از صفات به جملات شما زیبایی و روانی میبخشند و اطلاعات بیشتری را منتقل میکنند.
صفات فاعلی یا صفات صفاتی هستند که برای توصیف و ویژگیدهی به فعل یا عمل در جمله بهکار میروند. این صفات اغلب به سوالات "چگونه؟" یا "به چه شکل؟" پاسخ میدهند و به جملات رنگ و زندگی میبخشند. در اینجا یک توضیح کامل در مورد صفات فاعلی همراه با مثالها آورده شده است:
### استفاده از صفات فاعلی:
صفات فاعلی به عنوان توصیفهایی از ویژگیهای یا حالت فعل در جمله عمل میکنند. این صفات معمولاً بعد از فعل ظاهر میشوند و به ما کمک میکنند تا جزئیات بیشتری درباره عمل بدانیم.
#### مثال 1:
- *She sings beautifully.*
- او زیبا خوانده است.
- صفت فاعلی: beautifully (زیبا)
#### مثال 2:
- *The dog barks loudly.*
- سگ به صورت بلند و با صدای بلند و بلند میپارکد.
- صفت فاعلی: loudly (با صدای بلند)
### چگونگی تشکیل صفات فاعلی:
برای تشکیل صفات فاعلی، به صورت کلی از قیدهای صفتی یا صفتهای استفاده میشود. برخی از قیدهای صفتی معمولاً به فعل اضافه میشوند تا صفت فاعلی را بسازند.
#### مثال 3:
- *He ran quickly.*
- او به سرعت دوید.
- صفت فاعلی: quickly (به سرعت)
#### مثال 4:
- *She talks loudly.*
- او با صدای بلند صحبت میکند.
- صفت فاعلی: loudly (با صدای بلند)
### صفات فاعلی در زمانهای مختلف:
صفات فاعلی ممکن است در زمانهای مختلف بر اساس نیاز جمله تغییر کنند.
#### مثال 5:
- *The wind blows gently.*
- باد به آرامی میوزد.
- در حالت حال: gently (آرام)
- *The wind blew fiercely.*
- باد به شدت میوزد.
- در حالت گذشته: fiercely (به شدت)
### توضیحات تکمیلی:
- بعضی از صفات فاعلی ممکن است بدون تغییر در زمان به کار روند. برخی از این صفات عبارتند از: "always," "never," "often," و "usually."
#### مثال 6:
- *She always arrives on time.*
- همیشه به موقع میرسد.
- *He usually finishes his homework early.*
- او معمولاً تکالیف خود را زود انجام میدهد.
### خلاصه:
صفات فاعلی به زبان انگلیسی جزء عناصر مهمی هستند که جملات را زنده و جذاب میکنند. با توجه به مثالها و توضیحات فوق، امیدوارم که درک خوبی از کاربرد و تشکیل صفات فاعلی پیدا کرده باشید.
بله، حتماً. صفات فاعلی (Adverbs of manner) به صفاتی اطلاق میشود که نحوه انجام یک عمل را توصیف میکنند. این صفات به سوال "چگونه؟" درباره یک فعل پاسخ میدهند. در ادامه، توضیحات بیشتری به همراه مثالها آورده شده است:
### توضیحات کلی:
1. **زمان قرار گیری:**
- صفات فاعلی عمدتاً بعد از فعل قرار میگیرند.
- *He speaks English fluently.*
- او به انگلیسی بهطور روان صحبت میکند.
2. **تغییر صفت به قید:**
- برخی از صفات میتوانند به وسیله افزودن -ly به انتهای آنها به قید تبدیل شوند.
- *quick* → *quickly* (سریع)
- *She walks quickly.*
- او به سرعت راه میرود.
### مثالها:
1. **صفات فاعلی معمولی:**
- *She sings beautifully.*
- او زیبا خوانده است.
- *He talks loudly.*
- او با صدای بلند صحبت میکند.
- *They work diligently.*
- آنها با مراقبت کار میکنند.
2. **تغییر فعل به قید:**
- *He ran quickly.*
- او به سرعت دوید.
- *She reads slowly.*
- او به آهستگی میخواند.
- *They speak fluently.*
- آنها بهطور روان صحبت میکنند.
3. **استفاده از قیدهای صفتی:**
- بعضی از قیدهای صفتی به صورت مستقیم به عنوان صفت فاعلی عمل میکنند.
- *The sun shines brightly.*
- خورشید به درخشندگی میتابد.
- *The dog barks loudly.*
- سگ با صدای بلند و بلند میپارکد.
### توضیحات تکمیلی:
- برخی از صفات فاعلی میتوانند در چندین موقعیت استفاده شوند. به عنوان مثال:
- *He drove the car fast.* (صفت فاعلی)
- *He is a fast driver.* (صفت)
- برخی از قیدهای صفتی تغییر شکل ندارند، برخی دیگر با اضافه کردن -ly به صفت تبدیل میشوند.
**مثال:**
- *The child ran fast to catch the bus.* (صفت فاعلی)
- *The fast runner won the race.* (صفت)
با استفاده از صفات فاعلی، شما میتوانید نحوه انجام یک عمل را با جزئیات بیشتری توصیف کنید و جملات خود را زیباتر و متنوعتر کنید.
آزمون آیلتس (IELTS) شامل چهار اسکیل (لیسنینگ، ریدینگ، رایتینگ، اسپیکینگ) میشود. در بخش اسپیکینگ آیلتس، داوطلبان برخوردهای یک به یک با یک ممتحن دارند و در طول مصاحبه، توانایی مکالمه، ارائه نظر، و ارتباط در زبان انگلیسی ارزیابی میشود. موضوعات این بخش متنوع هستند و میتوانند شامل موضوعات روزمره و یا مسائل جهانی باشند. در زیر، چند مثال از موضوعات ممکن برای بخش اسپیکینگ آیلتس آورده شده است:
### بخش ۱: معرفی شخصی
1. **Introduce Yourself:**
- Tell me about yourself.
- Describe your hometown.
- Talk about your family.
### بخش ۲: موضوع عمومی
2. **Education:**
- Discuss the education system in your country.
- Advantages and disadvantages of online learning.
3. **Work:**
- Describe your job and daily tasks.
- Discuss the importance of work-life balance.
4. **Travel:**
- Talk about a memorable trip you've had.
- Advantages and disadvantages of international travel.
5. **Technology:**
- Discuss the impact of technology on daily life.
- Advantages and disadvantages of social media.
6. **Health:**
- Describe a healthy lifestyle.
- Discuss the importance of physical exercise.
7. **Environment:**
- Talk about environmental issues in your region.
- Discuss ways to reduce environmental pollution.
### بخش ۳: موضوع تخصصی
8. **Job Interviews:**
- Discuss common questions in job interviews.
- Talk about your experience with job interviews.
9. **Education System:**
- Advantages and disadvantages of homeschooling.
- Discuss the role of technology in education.
10. **Society and Culture:**
- Describe the cultural diversity in your country.
- Discuss the impact of globalization on culture.
11. **Healthcare:**
- Discuss the healthcare system in your country.
- Advantages and disadvantages of alternative medicine.
12. **Technology Trends:**
- Talk about recent technological advancements.
- Discuss the impact of artificial intelligence.
### نکات مهم برای موفقیت در بخش اسپیکینگ آیلتس:
- **تمرین فراوان:** با تمرین مکالمه در موضوعات مختلف، افزایش روانی و افزایش دامنه واژگان خود را تسریع بخشید.
- **گوش دادن به اخبار و مطالب روز:** اطلاعات روز و دیدگاه بهروز در مورد مسائل جهانی و اجتماعی میتواند در افزایش توانایی شما در بحث در موضوعات آزمون مفید باشد.
- **پیشبینی سوالات:** آشنایی با نوع سوالات معمولی در هر بخش از اسپیکینگ میتواند شما را برای آزمون آماده کند.
- **استفاده از لغات تنوعبخش:** تلاش کنید از لغات و عبارات متنوع و مناسب به زمینه موضوعات استفاده کنید.
- **آشنایی با مفاهیم گرامری:** در اسپیکینگ نیاز به استفاده صحیح از گرامر و ساختار جملات دارید. تمرین در این زمینه نیز مفید است.
با تمرین مداوم و آشنایی کافی با نحوه اجرای بخش اسپیکینگ آیلتس، شما میتوانید بهترین عملکرد خود را در این بخش از آزمون نشان دهید.